گرچه قسمت عمده فیلم جنگ جهانی اول 1917 داستان است ، آن را مبتنی بر روایتی است که پدربزرگ پدری کارگردان سام مندس ، آلفرد مندس ، هنگامی که پسر بود به او گفت. مندس داستان پدربزرگش را در طول یک سال توصیف کرد تنوع پادکست ، با بیان اینکه ، 'من داستانی داشتم که بخشی بود که پدربزرگم ، که در جنگ جهانی اول جنگید ، برای من تعریف کرد. این داستان یک پیام رسان است که پیامی برای حمل دارد. و این تمام چیزی است که می توانم بگویم. این از همان کودکی ، این داستان یا این بخش با من همراه شده است ، و بدیهی است که من آن را بزرگتر کرده و به طور قابل توجهی تغییر داده ام. اما این در هسته اصلی آن است. معلوم می شود پدربزرگ مندس پیام رسان مورد بحث بوده است. -زمان
پدربزرگ مندس ، آلفرد ، در جزیره ترینیداد در دریای کارائیب متولد شد ، در سال 1915 عازم انگلیس شد و به ارتش انگلیس پیوست و در ژانویه 1916 در 19 سالگی به خدمت سربازی پرداخت. از دیپپ فرانسه ، جایی که وی آموزش داد تا یک سیگنال باشد. سپس به نبرد Passchendaele در بلژیک اعزام شد. در 12 اکتبر 1917 ، صدها سرباز انگلیسی ، از جمله آلفرد مندس ، وظیفه بازپس گیری روستای Poelcappelle را داشتند ، که نزدیک به خط الراس Passchendaele است و توسط آلمانی ها تصرف شده بود. سربازان انگلیسی در زیر باران شدید حمله کردند و خسارات قابل توجهی متحمل شدند. 158 نفر از 484 مرد در گردان آلفرد کشته ، زخمی و بدون هیچگونه اطلاعاتی کشته شدند. مردان گمشده در مایل های زیادی از دهانه های پوسته پر از آب در سرزمین No Man's آغشته به گل پراکنده شده بودند و قادر به برقراری ارتباط با موقعیت خود نبودند.
داستان پدربزرگ آلفرد سام مندس بذر فیلم را کاشت ، که به فیلمنامه ای تبدیل شد که بیشتر داستانی است. مندس فیلمنامه را با كریستی ویلسون-كرنس فیلمنامه نویس اسكاتلندی نوشت.
هنگامی که افسر فرمانده آلفرد از یک دونده خواست تا موقعیت مردان بازمانده را پیدا کند و گزارش دهد ، آلفرد داوطلبانه به ماموریت خطرناک رفت. در خاطرات خود ، با عنوان زندگینامه آلفرد H مندس 1897-1991 ، وی در مورد گرفتن این مأموریت نوشت: 'من یک دوره سیگنالینگ را گذرانده بودم و اگرچه رابطه کمی با شغل فعلی داشت ، اما خودم را نسبت به گردان ملزم می دانم. من داوطلب شدم.'
آلفرد تعداد زیادی از بازماندگان را پیدا کرد که باعث نجات آنها شد. او درباره این ماموریت دلخراش نوشت: 'علی رغم تیراندازها ، مسلسل ها و گلوله ها ، من بدون خراش اما با یک سری تجارب مو بالا آمدن به سوراخ پوسته C شرکت بازگشتم نوه ها برای شبهای آخر شیفته می شوند. ' در نتیجه اقدامات نترسانه وی ، آلفرد مندس به دلیل شجاعت مدال نظامی را دریافت کرد.
در حالی که داستان واقعی آلفرد مندس به تولد ایده نوه اش برای این امر کمک کرد 1917 فیلمی که در خلاصه داستان رسمی آن آمده است: 'در مسابقه با زمان ، آنها باید از خاک دشمن عبور کنند و پیامی را ارائه دهند که حمله مهلک به صدها سرباز را متوقف کند' ، به نظر می رسد بسیاری از داستان فیلم تصور شده است. حتی آلفرد که برای یافتن محل نجات یافتگان به سرزمین هیچ مردی می دود ، در این فیلم تبدیل شده است به دو مرد ، بلیک و شوفیلد ، که از طریق سرزمین هیچ مردی می دوند تا به صدها سرباز هشدار دهند که قصد دارند به دام بیندازند.
نه 1917 داستان واقعی نشان می دهد که ، در بهترین حالت ، شخصیت دین چارلز چاپمن ، بلیک ، بسیار آزادانه از پدر بزرگ سام مندز ، آلفرد مندس الهام گرفته شده است. دوست بلیک در فیلم ، شوفیلد (جورج مک کی) نیز شاید آزادانه تجربه آلفرد را در طول جنگ نشان دهد ، اما هیچ یک از شخصیت ها مستقیماً بر اساس آلفرد مندز ساخته نشده اند. در 1917 در این فیلم مأموریت عبور از عمق خاک دشمن را به این زوجها داده اند تا به 1500 سربازی که ناآگاهانه به دام مرگباری روی آورده اند ، از جمله برادر خود بلیک (که توسط ریچارد مادن به تصویر کشیده شده است) پیامی بفرستند.
تجربیات جنگ جهانی اول پدربزرگ سام مندس ، آلفرد مندس (سمت چپ) ، به الهام بخشیدن به تجربیات شخصیت دین چارلز چاپمن ، بلیک (سمت راست) در 1917 فیلم سینما.
آره. پدربزرگ کارگردان سام مندس ، که داستان واقعی او ایده این فیلم را برانگیخت ، در ماه مه سال 1918 مجروح شد که به طور اتفاقی گاز سمی مورد استفاده ارتش آلمان را هنگام حمله آنها به کانال لا باسی در نزدیکی بتون فرانسه استنشاق کرد. آلفرد مندس به انگلیس بازگردانده شد و در آنجا در بیمارستانی در شفیلد بهبود یافت.
پس از جنگ ، او به ترینیداد بازگشت و در تجارت تأمین پدر ثروتمند خود مشغول به کار شد ، و در کنار او شعر و داستان نوشت. در سال 1933 ، او به شهر نیویورک رفت و در آنجا به سالن های ادبی پیوست و با نویسندگان آمریکایی مانند ویلیام فاکنر ، توماس ولف و ویلیام سارویان آشنا شد. وی در سال 1940 به ترینیداد بازگشت و نوشتن را رها کرد و به عنوان یک کارمند دولت درآمد. او به عنوان مدیر کل بخش خدمات بندر کار می کرد. او سه بار ازدواج کرد. او هنگامی که همسر اولش به دلیل ذات الریه درگذشت بیوه شد ، ازدواج دوم او در سال 1938 به طلاق انجامید ، و در سال 1940 هنگامی که هنوز در نیویورک بود با همسر سوم خود ، الن پاراچینی ازدواج کرد. این ازدواج ادامه داشت تا اینکه هر دو در سال 1991 هنگام زندگی در باربادوس به دلایل طبیعی درگذشتند.
نه ، ما هیچ مدرکی پیدا نکرده ایم که نشان دهنده آنها افراد واقعی باشد. شخصیت های فرعی در 1917 فیلم ، از جمله افسر فرمانده به تصویر کشیده شده توسط کالین فرث و شخصیت های به تصویر کشیده توسط بندیکت کامبربچ ، ریچارد مادن و مارک استرانگ ، همه خیالی به نظر می رسند.
بندیکت کامبربچ و کالین فرث 1917 شخصیت های فیلم داستانی هستند.
این فیلم درست پس از سقوط عمدی ارتش آلمان به خط هیندنبورگ آغاز می شود که دفاع از آن کوتاهتر و آسان تر بود. این عقب نشینی استراتژیک در زندگی واقعی تحت عنوان عملیات البریخ شناخته شد. در فیلم اکثراً تخیلی ، گردان دوم هنگ دوونشایر به اشتباه معتقد است که آلمانی ها در حال عقب نشینی هستند. گردان بدون اینکه بداند آلمانی ها در انتظار غلبه بر آنها هستند ، آماده حمله می شوند. با قطع خطوط ارتباطی ، دو سرباز انگلیسی وظیفه دارند پیامی را برای لغو حمله تحویل دهند.
نبردهای این فیلم از جنگ Passchendaele الهام گرفته شده بود (که البته قبل از آن جریان دارد) ، همچنین به عنوان سومین جنگ Ypres شناخته می شود ، که از 31 ژوئیه 1917 تا 10 نوامبر 1917 اتفاق افتاد. تلفات در پایان ، نبرد منجر به محکم شدن ارتش آلمان به فلاندرس و متحمل شدن تلفات ناپایدار شد. همانطور که قبلاً گفته شد ، آلفرد مندس در نبرد جنگید و گردان وی هنگام تلاش برای گرفتن روستای پولکاپل از آلمانها متحمل خسارات زیادی شد.
سربازان در 29 اکتبر 1917 در جریان نبرد Passchendaele از یک تخته اردک عبور می کنند. عکس: فرانک هرلی