سیمون و گارفانکل: هم اتاقی کالج که کور شد داستان ناگفته ای را فاش می کند

این آهنگ در بین 20 آهنگ برتر قرن بیستم قرار گرفت ، که در 500 آهنگ برتر تمام دوران رولینگ استون قرار گرفت و موسیقی متن فراموش نشدنی فیلم کلاسیک 1967 The Graduate را به ارمغان آورد. اما برای یک نفر ، صدای سکوت بسیار بیشتر از یک آهنگ شماره 1 در رادیو با خطوط آغازین دردناک آن است: 'سلام تاریکی دوست قدیمی من ، من دوباره آمدم تا با شما صحبت کنم.'



سانفورد 'سندی' گرینبرگ بهترین دوست آرت گارفانکل است و در خاطرات جدید و تکان دهنده ای که به نام آن غزل نامگذاری شده است فاش می کند که این آهنگ ادای احترام متقابل برای پیوند جاودانه آنها بود و فداکاری خواننده که جان سندی را نجات داد وقتی بصورت غیر منتظره بینایی خود را از دست داد

سندی ، 79 ساله ، می گوید: 'او مرا از قبر بیرون آورد' ، و می گوید که او در نابینایی ناگهانی فرو رفته است ، و چگونه فداکاری فداکارانه آرت گارفانکل به او دلیل دوباره زندگی می دهد.

سندی و آرتور ، همانطور که در آن زمان هنر شناخته می شد ، در اولین هفته خود به عنوان دانشجو در دانشگاه معتبر کلمبیا در نیویورک ملاقات کردند.

سندی به یاد می آورد: 'مردی جوان با ژاکت Argyle و شلوار کت و موهای بور و موهای بور با برش خدمه آمد و گفت:' سلام ، من آرتور گارفانکل هستم '.



آنها با هم سلیقه ای مشترک در زمینه کتاب ، شعر و موسیقی پیدا کردند و هم اتاقی شدند.

سیمون گارفانکل

سیمون و گارفانکل با وام از دوست سپاسگزار Art & rsquo؛ شروع به کار کردند (تصویر: رویترز)

هر شب من و آرتور می خواندیم. او گیتار خود را می نواخت و من دی جی می شدم. هوا همیشه مملو از موسیقی بود. '

'هنوز نوجوانان ، آنها پیمان بستند که همیشه در مواقع مشکل همیشه در کنار یکدیگر باشید.



سندی می گوید: 'اگر یکی در حالت افراطی بود ، دیگری به کمک او می آمد.'

آنها نمی دانستند که وعده آنها به این زودی آزمایش خواهد شد. فقط چند ماه بعد ، سندی به یاد می آورد: 'من در یک بازی بیس بال بودم و ناگهان چشم هایم کدر شد و بینایی من ضعیف شد. اندکی پس از آن تاریکی فروکش کرد. '

پزشکان ورم ملتحمه را تشخیص دادند و اطمینان دادند که از بین می رود. اما چند روز بعد سندی کور شد و پزشکان متوجه شدند که گلوکوم اعصاب بینایی او را از بین برده است.

سندی پسر یک مرد پارچه ای و استخوانی بود. خانواده او ، مهاجران یهودی در بوفالو ، نیویورک ، پولی برای کمک به او نداشتند ، بنابراین تحصیل را رها کرد ، رویای وکالت خود را رها کرد و در افسردگی فرو رفت.



هنر و گارفانکل

وقتی کور شد ، هنر راهنما و یاور سندی شد (تصویر: گتی)

سندی می گوید: 'من کسی را نمی بینم ، من فقط از صحبت کردن با کسی خودداری کردم.' و سپس به طور غیر منتظره ای آرتور وارد شد و گفت باید با من صحبت کند. گفت: & quot؛ شما باز خواهید گشت ، آیا شما نیستید؟ & apos؛ من گفتم ،: & apos؛ نه. هیچ راه قابل تصوری وجود ندارد.

او اصرار زیادی داشت و سرانجام گفت: & quot؛ ببینید ، فکر نمی کنم شما متوجه شوید. من به شما احتیاج دارم. این پیمانی است که ما با هم بسته بودیم: ما در مواقع بحران برای دیگری حضور خواهیم داشت. من به شما کمک خواهم کرد. '

آنها با هم به دانشگاه کلمبیا بازگشتند ، جایی که سندی به حمایت گارفانکل وابسته شد. هنر سندی را به کلاس می برد ، هنگام افتادن زخم هایش را پانسمان می کند و حتی برنامه های تحصیلات تکمیلی خود را نیز پر می کند.

گارفانکل در نشان دادن همدلی خود را 'تاریکی' نامید. این خواننده توضیح داد: 'من می گفتم ،' من می خواهم در جایی که شما هستید ، در مشکی 'با هم باشیم.'

سندی به یاد می آورد: 'او می آمد داخل و می گفت:' apos؛ Darkness قرار است برای شما بخواند. 'apos؛

& ldquo ؛ سپس او مرا به کلاس می برد و برمی گرداند. او مرا به شهر می برد. او تمام زندگی خود را تغییر داد تا بتواند برای من مناسب باشد. '

گارفانکل درمورد سندی با دوست دبیرستانی خود پل سیمون ، از کوئینز ، نیویورک صحبت می کرد ، زیرا دو گروه راک فولکلور برای شروع حرفه موسیقی خود تلاش می کردند و در مهمانی ها و باشگاه های محلی اجرا می کردند.

اگرچه سیمون ترانه را نوشت ، اما متن آهنگ Sound of Soundness با ترحم گارفانکل به عنوان دوست قدیمی Darkness ، Sandy همراه شده است.

گارفانکل یک روز که سندی را در نیویورک هدایت می کرد ، هنگامی که آنها در جلوی وسیع ایستگاه شلوغ گرند سنترال ایستاده بودند ، گفت که باید برای مأموریت حرکت کند ، دوست نابینای خود را تنها در شلوغی ساعت شلوغ رها کرده ، وحشت زده ، زمین خورد و زمین خورد. سندی می گوید: 'من پیشانی ام را بریدم.'

'من ساق پا را بریدم جورابام خون شده بود دستانم را بیرون انداختم و به سینه های زن برخورد کردم. این احساس وحشتناک شرم و تحقیر بود.

من شروع به دویدن کردم ، فنجان های قهوه و کیف ها را زدم و سرانجام به قطار محلی دانشگاه کلمبیا رسیدم. این بدترین ساعات زندگی من بود. '

در بازگشت به دانشگاه ، با مردی برخورد کرد و عذرخواهی کرد.

سیمون و گارفانکل

آرت گارفانکل ، سمت چپ ، و پل سیمون در حین نمایش تلویزیونی در سال 1969 در یک خیابان ایستاده اند (تصویر: گتی)

سندی می گوید: 'می دانستم که صدای آرتور است.' برای یک لحظه عصبانی شدم و بعد فهمیدم چه اتفاقی افتاده است: استراتژی بصیرت انگیز ، درخشان و در عین حال بسیار خطرناک او کار کرده است. '

گارفانکل سندی را در ایستگاه رها نکرده بود ، اما تمام راه را تا خانه دنبال کرده بود و مراقب او بود.

سندی می گوید: 'آرتور می دانست که تنها وقتی می توانم به خودم ثابت کنم که می توانم این کار را انجام دهم ، استقلال واقعی دارم.' و این کار کرد ، زیرا بعد از آن احساس کردم که می توانم هر کاری را انجام دهم.

آن لحظه جرقه ای بود که باعث شد بدون هیچ ترس و شکی زندگی کاملاً متفاوتی داشته باشم. به همین دلیل من از دوست خود بسیار سپاسگزارم. '

سندی نه تنها فارغ التحصیل شد ، بلکه در مقطع کارشناسی ارشد در هاروارد و آکسفورد تحصیل کرد.

در حالی که در بریتانیا بود ، او از دوست خود یک تماس تلفنی دریافت کرد - و به همراه آن فرصتی برای حفظ طرف خود از پیمان آنها بود.

سیمون گارفانکل

این دو ضبط اولین آلبوم خود را مدیون یک دوست هستند (تصویر: گتی)

گارفانکل می خواست مدرسه معماری را رها کند و اولین آلبوم خود را با پل سیمون ضبط کند ، اما توضیح داد: 'من برای شروع به 400 دلار نیاز دارم.'

سندی ، که در آن زمان با دوست دختر دبیرستانی خود ازدواج کرده بود ، می گوید: 'ما 404 دلار در حساب جاری خود داشتیم. من گفتم ، & apos؛ آرتور ، شما چک خود را خواهید داشت. & apos؛ 'این یک واکنش فوری بود ، زیرا او به من کمک کرده بود که زندگی ام را از سر بگیرم و درخواست او اولین بار بود که من توانستم تا نیمی از عهد و پیمان رسمی خود را حفظ کنم.'

آلبوم سال 1964 ، چهارشنبه صبح ، 3 صبح ، یک شکست تجاری و مهم بود ، اما یکی از قطعات آهنگ Sound Of Silence بود که سال بعد به صورت تک آهنگ منتشر شد و به شماره 1 در سراسر جهان رسید.

'صدای سکوت معنی زیادی داشت ، زیرا با کلمات & apos؛ سلام تاریکی & apos؛ شروع شد. و این سندی می خواند ، پسری که بعد از بازگشت من به کلمبیا نابینا برایم خواند.

سیمون و گارفانکل در ادامه چهار آلبوم سرآمد داشتند که شامل بازدیدهایی از جمله خانم رابینسون ، The Boxer و Bridge Over Troubled Waters بود.

سیمون و گارفانکل

این دو در تبلیغات Columbia Records هنوز در سال 1967 (تصویر: گتی)

به طرز شگفت انگیزی ، سندی به عنوان یک مخترع ، کارآفرین ، سرمایه گذار ، مشاور ریاست جمهوری و نیکوکار به موفقیت فوق العاده ای دست یافت. پدر سه فرزند که 3 میلیون دلار جایزه برای یافتن درمانی برای نابینایی تعیین کرده بود ، همیشه از استفاده از عصای سفید یا سگ راهنما خودداری کرده است.

او می گوید: 'من نمی خواهم' کور 'باشم. 'من می خواستم سندی گرینبرگ ، یک انسان باشم.'

شش دهه بعد این دو نفر بهترین دوستان باقی می مانند و گارفانکل سندی را متحول کننده زندگی خود می داند.

خواننده می گوید 'با سندی' زندگی واقعی من پدیدار شد. 'من از نظر خودم پسر بهتری شدم و شروع به دیدن کسی کردم که کسی است که به یک دوست هدیه می دهد.

'من سرخ می شوم تا خودم را در بعد او ببینم. دوست من استاندارد طلایی نجابت است. '

سندی می گوید: 'من خوش شانس ترین مرد جهان هستم.'

سلام تاریکی ، دوست قدیمی من ، توسط سانفورد دی گرینبرگ (پست هیل پرس ، 21.39 پوند)